آسمان برای گرفتن ماه تله نمی گذارد، آزادی خود ماه است كه او را پایبند می كند.
خوش آمدید - امروز : سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲

متن معروف ترین شعر نو های سهراب سپهری

اشعار کوتاه سهراب سپهری , اشعار کوتاه و زیبای سهراب سپهری , اشعار کوتاه سهراب

عکس سهراب سپهری

روشنی، من، گل، آب

ابری نیست

بادی نیست.

می‌ نشینم لب حوض

گردش ماهی‌ها، روشنی، من، گل، آب

پاکی خوشه زیست.

مادرم ریحان می‌چیند

نان و ریحان و پنیر، آسمانی بی ابر، اطلسی‌هایی تر

رستگاری نزدیک: لای گل‌ های حیاط.

نور در کاسه مس، چه نوازش‌ها می‌ ریزد!

نردبان از سر دیوار بلند، صبح را روی زمین می‌آرد.

پشت لبخندی پنهان هر چیز.

روزنی دارد دیوار زمان که از آن چهره من پیداست

چیزهایی هست، که نمی‌دانم

می‌دانم سبزه‌ای را بکنم خواهم مرد

می‌روم بالا تا اوج، من پر از بال و پرم

راه می‌بینم در ظلمت، من پر از فانوسم

من پر از نورم و شن

و پر از دار و درخت

پرم از راه، از پل، از رود، از موج

پرم از سایه برگی در آب:

چه درونم تنهاست.

متن معروف ترین شعر نو های سهراب سپهری


در گلستانه

دشت‌هایی چه فراخ!

کوه‌هایی چه بلند!

در گلستانه چه بوی علفی می‌آمد!

من در این آبادی، پی چیزی می‌گشتم:

پی خوابی شاید،

پی نوری، ریگی، لبخندی.

پشت تبریزی‌ها

غفلت پاکی بود، که صدایم می‌زد.

پای نی زاری ماندم، باد می‌آمد، گوش دادم:

چه کسی با من حرف می‌زد؟

سوسماری لغزید

راه افتادم

یونجه زاری سر راه،

بعد جالیز خیار، بوته‌های گل رنگ

و فراموشی خاک.

لب آبی

گیوه‌ها را کندم و نشستم، پاها در آب

«من چه سبزم امروز

و چه اندازه تنم هوشیار است!

نکند اندوهی، سر رسد از پس کوه

چه کسی پشت درختان است؟

هیچ! می‌چرد گاوی در کرد

ظهر تابستان است

سایه‌ها می‌دانند که چه تابستانی است

سایه‌ هایی بی لک

گوشه‌ای روشن و پاک

کودکان احساس! جای بازی اینجاست

زندگی خالی نیست

مهربانی هست سیب هست ایمان هست

آری تا شقایق هست زندگی باید کرد.

در دل من چیزی است مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح

و چنان بی تابم که دلم می‌خواهد

بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه

زیباترین شعرهای سهراب سپهری , زیباترین شعرهای سهراب, زیباترین و مشهورترین شعرهای سهراب سپهری

متن معروف ترین شعر نو های سهراب سپهری